مقدمات طوافنخستین عمل واجب پس از احرام و ورود به حرم الهی «طواف» است. زائر باید پس از رسیدن به مکه به مسجد الحرام رفته و هفت مرتبه کعبه را طواف کند. فهرست مندرجات۲ - پیشینه طواف ۳ - تعریف و حکم طواف ۴ - شرایط طواف ۴.۱ - طهارت بدن و لباس ۴.۲ - لباس طواف ۴.۳ - پوشش برای زنان ۴.۴ - مختون بودن مردان ۴.۵ - خارج نشدن از مطاف ۴.۶ - سمت چپ قرار دادن کعبه ۴.۷ - شروع از حجرالاسود و پایان به آن ۴.۸ - هفت دور طواف ۵ - پیام هفت دور طواف ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - طواف در قرآنقرآن کریم در سه آیه به طواف اشاره نموده است. الف. و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین و العاکفین و الرکع السجود. ب. ثم لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم و لیطوفوا بالبیت العتیق. ج. و طهر بیتی للطائفین و القائمین و الرکع السجود. در روایتی از امام صادق(علیهالسّلام) نقل شده است «الطواف من کبار الحج و من ترک الطواف الواجب متعمدا فلا حج له»، (طواف از اعمال بزرگ حج است). ۲ - پیشینه طوافطبق برخی از روایات، دو هزار سال قبل از هبوط آدم (علیهالسّلام)، فرشتگان به گرد خانه خدا طواف میکردند و هنگام طواف «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاالله والله» اکبر میگفتند. پس از بنای کعبه، ملائکه شیوه طواف کردن را به آدم آموختند؛ پیشاپیش او حرکت میکردند تا آدم هفت دور طواف نمود. [۶]
التاریخ القدیم، ج۳، ص۱۴.
پس از مرگ آدم، شیث نیز به همان شیوه حج نمود. [۷]
التاریخ القدیم، ج۳، ص۱۴.
حضرت نوح (علیهالسّلام) نیز با کشتی خود به دور خانه خدا طواف کرد.پیش از اسلام، اعراب جاهلی طواف را امر مقدسی میدانستند؛ اسلام نیز برای طواف اهمیت ویژهای قائل شد؛ به طوری که طواف را هم سنگ نماز دانست. ۳ - تعریف و حکم طوافبه بیان امام خمینی در تحریرالوسیله: «طواف عبارت از هفت بار گشتن دور کعبه معظّمه است، با تفصیل و شرایطی که میآید.» طواف که تجلی کریمه «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» است در عمره «اولین واجبات آن است» که «رکن است و ترک عمدی آن تا وقت فوت آن، عمره را باطل میکند چه حکم را بداند یا نداند، و وقت فوت آن وقتی است که برای آوردن آن و آوردن سایر اعمال عمره و رسیدن به وقوف عرفات وقت تنگ باشد.» طواف حج که به آن طواف زیارت میگویند اولین واجب بعد از اعمال منی است، و کیفیت آن به همان نحو است که در طواف عمره گذشت بدون هیچ تفاوت، مگر در نیت که اینجا باید به نیت طواف حج به جا آورد. و «اگر کسی طواف را چه طواف عمره یا طواف زیارت، از روی جهل به مساله به جا نیاورد و برگشت به محل خود، باید حج را اعاده کند و یک شتر قربانی کند.» البته «طواف نساء و دو رکعت آن واجباند و رکن نمیباشند، پس اگر آنها را عمداً ترک نماید حجّش باطل نمیشود، اگرچه زنها (جنس مخالف) برایش حلال نمیشوند، بلکه احتیاط (واجب) آن است که عقد و خواستگاری و شهادت بر عقد، برایش حلال نمیشود.» [۱۶]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۸۰، کتاب الحج، القول فیما یجب بعد اعمال منی، مسالة ۸.
۴ - شرایط طوافطواف کعبه محور اعمال حج است و از ارکان مهم آن به شمار میآید. بنابراین در مبحث فلسفه و اسرار هم جایگاهی ویژه دارد که به بعضی از آنها اشاره میشود: ۴.۱ - طهارت بدن و لباسپاکی از آلودگیهای ظاهری و نیز داشتن وضو و غسل، از شرایط حتمی و ضروری طواف است. معنای این شرط آن است که تا طواف کننده خود را از پلیدیهای ظاهری ( نجاسات و آنچه نماز در آن صحیح نیست) پاک نکند، لایق طواف خانه معبود نمیشود. علاوه بر آن بایستی با وضو و غسل (افزون بر تمیزی بیشتر)، قدم در عرصه پاکی درون بگذارد. چون وضو و غسل علاوه بر طهارت ظاهری، آغازی برای تطهیر درون به شمار میروند. ۴.۲ - لباس طوافلباس طواف باید مباح باشد؛ یعنی، از مال حلال تهیه شده باشد؛ وگرنه طواف باطل است. پیام این شرط آن است که: بدون کسب حلال و تن پوش مباح، نمیتوان به حقیقت طواف دست یافت و این عمل، حاصلی جز خستگی و ضایع کردن فرصت ندارد. هم چنین لباس احرام و طواف، نبایستی از ابریشم خالص باشد، چرا که چنین لباسی زینت، تجمل و گاه موجب فخر فروشی است. ۴.۳ - پوشش برای زنانبدیهی است دستور پوشش برای بانوان به جهت پرهیز از خودنمایی و بر هم زدن تمرکز دیگران است، زیرا هر مقدار محیط مناسبتر باشد، اهداف بهتر تحقق مییابد. علاوه بر آنکه طواف کننده اگر در فکر خودنمایی و اظهار زینتهای خود باشد، از عبادت غافل و از دستاوردهای آن محروم میشود. ۴.۴ - مختون بودن مرداناز جمله شرایط طواف، مختون بودن مردان است. مختون بودن نشانه مسلمانی است و کسی که این نشانه را ندارد، از طواف ممنوع است. در آغاز بایستی آشکار و پنهان خود را با شرع تطبیق داد تا لیاقت حضور در طواف و بندگی را پیدا کرد. ۴.۵ - خارج نشدن از مطافاز جمله شرایط طواف، خارج نشدن از حد مطاف است. چه آنکه حد آن مقام ابراهیم باشد و یا صف طواف کنندگان. حضور در این حد، شرط قبولی طواف است و اگر کسی از حدود معین خارج شد، دیگر طواف نکرده است. پیام این شرط آن است که مدعی بندگی خدا، نمیتواند از محدوده خارج شود. «طواف» نشانه عبودیت و عشق به خدا است. شخصی میتواند این ادعا را داشته باشد که از محدوده و چهارچوب بندگی بیرون نرود، چنانکه در حال طواف هم، شرط دلدادگی آن است که از محدوده معشوق خارج نشده و به او وفادار باشد. از سوی دیگر پا بر دیوار کعبه نهادن نیز از مبطلات طواف و حرمت شکنی است. بایستی بر گرد معشوق طواف کرد و پا گذاشتن بر حریم او، خلاف ادب و حکمت است. ۴.۶ - سمت چپ قرار دادن کعبهقلب انسان درجانب چپ او است. طواف از جانب چپ، نشان تسلیم کردن دل به معبود است. همچنین حرکت از جانب چپ، حرکتی طبیعی و هم سنخ یا نظام طبیعت است. حرکت زمین به دور خورشید (برای کسی که رو به خورشید بایستد)، از چپ به راست است و حرکتهای دیگر در جهان پهناور در آفرینش نیز نوعا در همین جهت است. گردباد نیز از چپ به راست میچرخد. نکته دیگر در این نوع حرکت آن است که نوعا راست، نشانه صدق و درستی و چپ نشانه کذب و نادرستی است. و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین فی سدر مخضود و طلح منضود. ولی اصحاب شمال: و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال فی سموم و حمیم. حرکت از چپ به راست، نماد رویکرد طواف کننده از نادرستیها به درستی، از شقاوت به سعادت، از ظلم به عدالت، از شرک به توحید و است. ۴.۷ - شروع از حجرالاسود و پایان به آنطواف بایستی از حجرالاسود آغاز و به آن پایان یابد. این ویژگی گویای چند نکته است: ۱. حجرالاسود نشانهای الهی است؛ حرکت از آن مبدا و پایان به آن، نمادی از انا لله و انا الیه راجعون است. همچنین: هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شی ء علیم و و هو الذی یبدؤا الخلق ثم یعیده. ۲. حجرالاسود، سنگی بهشتی است که برای آدم از بهشت نازل شد تا بدان انس گیرد. منزلگاه آدمی نیز بهشت است و او مرغ باغ ملکوت است که در این عالم چند روزی درگیر است؛ ولی میتواند به بهشت خود باز گردد. شروع از حجرالاسود، یادبودی از بهشت نخستین و پایان دادن به حجرالاسود، بازگشت به بهشت موعود از مسیر توبه و عبودیت است. یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة. و و سارعوا الی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السماوات و الارض اعدت للمتقین. شگفت آن که در دعاهای طواف اقرار به گناه و درخواست بهشت آمده است، همانند آنچه حضرت آدم به درگاه خداوند عرضه داشت. ۴.۸ - هفت دور طوافبسیاری از مسائل مربوط به انسان و جهان، با تعداد هفت مرتبط است و این نشان از جایگاه این عدد در امور جهان دارد؛ برای نمونه: ۱. آسمانها هفت است، قرآن مجید چندین بار بر هفت طبقه بودن آسمان تاکید کرده است. السماوات السبع و سبع سماوات. ۲. قرآن مجید زمین را نیز هفت میداند. البته گرچه معنای الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن به طور کامل آشکار نیست؛ ولی شاید مقصود آن باشد که هفت زمین، همانند این زمین در جهان آفرینش وجود دارد و یا هفت لایه گرداگرد زمین وجود دارد. ۳. اولین مبنای تقسیم بندی روزها هفت است و «هفته» پایهای جهانی و شناخته شده برای تقسیم ایام و سال شماری میباشد. در هیچ جا ایام را به بیشتر یا کمتر از هفته تقسیمبندی نکردهاند. گویا این موضوع ارتباط وثیقی با روح آدمی دارد که با چنین تقسیم بندی، به راحتی کنار آمده و با آن زندگی میکند. ۴. مراحل خلقت انسان و سیر او هفت مرحله است: عالم ذر، صلب پدر، رحم مادر، دنیا، برزخ، قیامت و بهشت یا دوزخ. ۵. عارفان مراحل سیر را هفت مرحله میدانند. هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچهایم ۶. جهنم هفت در دارد: لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم. گویا طوافکننده با هر دور طواف، دری از درهای جهنم را بر خود میبندد. درباره دعاهای اطراف کعبه نیز آمده است: «عن معاویة بن عمار قال قال ابو عبدالله اذا فرغت من طوافک و بلغت مؤخر الکعبة و هو بحذاء المستجار دون الرکن الیمانی بقلیل فابسط یدیک علی البیت و الصق بطنک و خدک بالبیت و قل اللهم البیت بیتک و العبد عبدک و هذا مکان العائذ بک من النار ثم اقر لربک بما عملت فانه لیس من عبد مؤمن یقر لربه بذنوبه فی هذا المکان الا غفر الله له ان شاء الله». امام صادق(علیهالسّلام) فرمود: زمانی که به مستجار رسیدی بگو: خدایا خانه خانه تو و بنده بنده تو است! این جایگاه کسی است که از آتش دوزخ به تو پناه میبرد. ۷. اعضایی که موجب استحقاق کیفر و پاداش میشود، هفت عضو است: فکر و اندیشه، چشم، گوش، زبان، دست، پا، اعضای تناسلی. ۸. به هنگام سجده، هفت عضو انسان باید بر زمین باشد: پیشانی، دو کف دست، دو زانو، دو نوک انگشتان بزرگ پا. در بین عددها، آن عددی که هم با آسمانها و هم با بسیاری از امور دیگر تطبیق دارد و پذیرش آن نیز برای انسان بسیار طبیعی است، عدد هفت است. از این رو انتخاب هفت برای تعداد دورهای طواف، بسیار طبیعی و هماهنگ با امور دیگر است؛ گرچه مناسبتها و حکمتهای دیگری نیز دارد که ما را بدان راهی نیست. ۵ - پیام هفت دور طوافطواف کننده با هر دور طواف، گویا از یک طبقه آسمان صعود کرده و به طبقه بالاتر رفته است تا اینکه در دور هفتم بر گرد عرش الهی طواف میکند: و تری الملائکة حافین من حول العرش یسبحون بحمد ربهم.از همین رو پس از طواف به نماز میایستد که «الصلاة معراج المومن». طواف کننده با هر دور طواف، گویا یکی از درهای دوزخ را بر خود میبندد؛ چون تعداد درهای جهنم، هفت عدد است. در دعاهای طواف مقابل درب کعبه آمده است: «و هذا مقام العائذ بک من النار». هفت عضو اساسی در بدن، مباشرت در تحصیل و یا گناه دارند و سبب آن به شمار میروند. هفت دور طواف نماد فرمانبرداری همه آن اعضا، از خداوند و تسلیم شدن آنها در برابر او است. ۶ - پانویس۷ - منبع• معاونت امور روحانیون، پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ج۱، ص۱۹۶، برگرفته از مقاله «مقدمات طواف». • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ردههای این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی
|